این مرد در دادگاه خانواده فهمید پدر شده است!
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۷۱۵۵۹
ساعت هشت صبح در مجتمع خانواده پسری جوان که تقریبا ۲۵ساله به نظر میرسید یک پیراهن آبی آسمانی و یک کیف دستی در دستش بود و از دور به دختر جوان نگاه میکرد.
به گزارش شرق، بعد از دقایقی مدیر دفتر قاضی در اتاق را باز کرد و صدا زد طرفینی که ساعت هشت و نیم جلسه داشتند به شماره پرونده ۰۰۹۸۱ اعلام حضور کنند. وارد اتاق مدیر دفتر شدیم و پس از تأیید هویت و برگه ابلاغیه با اجازه از قاضی شعبه وارد شدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سردی رفتار این زوج جوان به شدت احساس میشد. پس از ورود به اتاق قاضی با فاصله زیاد از هم نشستند. قاضی که متوجه این سردی و بیمیلی شده بود بعد از مطالعه پرونده با صدای بلند گفت پسرم دو تا صندلی جلوی میز من بگذارید و اینجا روبهروی من بنشینید.
میلاد که تا آن لحظه سکوت کرده بود هی این پا و آن پا میکرد و بالاخره بعد از چند دقیقه بلند شد و صندلیها را جلو میز قاضی گذاشت و از پروانه خواست بیاید و بنشیند.
قاضی رو به میلاد کرد و گفت خب حالا بگو ببینم ماجرا چیست چرا میخواهید از هم جدا شوید؟
پروانه دستش را بالا آورد و پاسخ داد آقای قاضی زندگی ما اوایل خیلی خوب بود همه میگفتند دیگر از من و میلاد آدم خوشبختتر وجود ندارد ما همسایه هستیم از بچگی با هم بزرگ شدیم و این مسئله رابطه صمیمی ما را در بر داشت. وقتی میلاد به من پیشنهاد ازدواج داد خیلی خوشحال شدم، چون او را واقعا دوست داشتم، اما نمیدانم چه بر سر زندگیام آمد که الان پنج ماه است که فقط میلاد میگوید ولش کن و بیخیال باش. حتی در این پنج ماه آخر اتاقمان را هم جدا کردهایم و دیگر تمایلی به زندگی با هم نداریم و این مسئله دلیل خاصی هم ندارد و ما گیج هستیم که چرا اینطور شد!
میلاد سرش را بالا آورد و گفت دلیل که دارد، اما دیگر حوصلهای برای توضیحدادن وجود ندارد!
قاضی رو به میلاد کرد و گفت خب برای من توضیح بده پسرم که من بدانم داستان زندگی شما چیست.
میلاد منمنکنان گفت پروانه راست میگوید اوایل زندگی مشترکمان همه چیز خوب بود، من به عشق بچگیام رسیده بودم و این برایم معجزه خدا بود، اما بعد کم کم همه چیز سرد شد و الان فکر کنم پنج ماه است که همهچیز در خانه ما یخ زده است. قبلش با هم دعوا میکردیم، بحث میکردیم و مشکلی اگر بود با گفتگو و کوتاهآمدن من یا پروانه مسئله را حل میکردیم.
اما از آن شب تولد دیگر همه چیز سرد شد، آن کادوی عجیب ساعت هوشمند از طرف یک فرد ناشناس وارد زندگی ما شد و زندگی ما را خراب کرد، عشق و صمیمت را از ما گرفت و این مسئله برای من خیلی سخت بود!
قاضی رو به پروانه کرد و گفت ماجرای کادو چیست. مگر ساعت هوشمند مشکلی داشته، اصلا بگویید ببینم آن ساعت از طرف چه شخصی داده شده؟
پروانه پاسخ داد هیچ. آقای قاضی شب تولد من بود و همه دوستان و خانواده بودند ناگهان زنگ در به صدا درآمد و پیک یک کادو برای من آورد؛ یک ساعت هوشمند و یک گل سرخ و یک نامه که در آن یک شعر عاشقانه نوشته شده بود، زندگیام را نابود کرد!
از آن شب همه چیز یخ و بیروح شد و هر چه من به میلاد گفتم نمیدانم ماجرا چیست، او باور نکرد و حتی حاضر نشد این ماجرا را فراموش کند.
از آن شب فقط سکوت کرده و فکر میکنم به اجبار با من زندگی میکند. این سکوت پنجماهه مرا خسته کرده و میخواهم میلاد را با طلاقگرفتن خوشحال کنم. آقای قاضی من هیچچیزی از میلاد نمیخواهم، من، چون میلاد را دوست دارم میخواهم ازش جدا شوم که او بقیه زندگیاش حداقل خوشحالتر زندگی کند.
اصلا آقای قاضی شما بگویید آیا من مقصر این ماجرا هستم؟ آیا من کار اشتباهی کردم؟ آیا خطایی از من دیده میلاد که میگوید ولش کن و بیخیال باش. این بیتوجهی به من و زندگیمان من را خسته کرده. پنج ماه است که ما فقط همخانه هستیم نه حرفی نه ارتباطی نه بیرونرفتنی. گویا خانه ما اکنون فقط یک جا برای خواب است، هرکدام صبح سر کار میرویم و شب به خانه میآییم بیآنکه حتی کلامی صحبت کنیم یا اصلا برایمان مهم باشد در طول روز چه اتفاقی برای ما افتاده. قبلا تا آخر شب راجع به مسائل روز که برایمان اتفاق افتاده بود، حرف میزدیم، فیلم نگاه میکردیم، اما الان پنج ماه است که اصلا زندگی ما رنگی جز رنگ سیاه به خودش ندیده و این دیگر قابل تحمل برای من نیست و میخواهم خودم و میلاد را نجات بدهم.
قاضی رو به میلاد کرد و گفت پسرم چرا حرف نمیزنی راجع به این مسئله. آیا تو چیزی میدانی که همسرت نمیداند. با سکوتکردن که مشکل حل نمیشود، حرف بزن شاید مشکل حل شد، شاید این کادو یک سوءتفاهم باشد یا کسی بخواهد زندگی شما را عمدا خراب کند. آیا تو باید اجازه بدهی زندگیات را خراب کنند!
پسرم مگر تو از همسرت رفتار عجیبی دیدی یا بویی از خیانت شنیدی که این رفتارها را میکنی؟
میلاد گفت نه آقای قاضی او هیچ مشکلی ندارد. پروانه پاکترین دختری است که تا به حال دیدهام. اما این مسئله برای من سخت است که بخواهم مثل قبل رفتار کنم، شما که جای من نیستید، آن شب جلوی پدر و مادرم خرد شدم و طعنههای دوستانم را دیگر نمیتوانم تحمل کنم. همه میگویند لابد در گذشته پروانه چیزی بوده یا همهاش راجع به آن شب پچپچ میکنند و این رفتارها مرا اذیت میکند آقای قاضی، من خسته شدهام، مرا درک کنید که چه بر من میگذرد.
پروانه دستش را بالا آورد و گفت آقای قاضی او اصلا گوش شنوا ندارد. چند روز است که من جواب آزمایشم را گرفتهام، اما جرئت نکردم به او بگویم.
میلاد گفت آزمایش چی؟
پروانه پاسخ داد هیچ. مگر برای تو مهم است آقای پدر؟
میلاد با تعجب گفت آقای پدر یعنی چه. پروانه گفت میخواهم بهخاطر بچهای که در راه است از تو جدا شوم که او این بیمیلی و بیاحساسی را حداقل تجربه نکند!
میلاد گفت آقای قاضی من مطمئنم پروانه کار اشتباهی نکرده و آن کادو هم فقط به خاطر این است که میدانند من آدم حساسی هستم و میخواهند زندگی من را خراب کنند. قاضی گفت تو که اینها را میفهمی چرا سکوت کردی و در این مدت حرفی نزدی، چرا با همسرت همدردی نکردی، چرا از او فاصله گرفتی، پسرم هر چه بیشتر سکوت کنی بیشتر به این فاصله اضافه میشود. باید صحبت کنی و ماجرا را حل کنی نه اینکه از آن فرار کنی.
دوباره میلاد سکوت کرد و بعد از چند دقیقه که به برگه آزمایش پدرشدنش خیره شده بود گفت آقای قاضی الان هم من موافق طلاق نیستم، پروانه اصرار دارد جدا شویم، من هم نمیخواهم او را اذیت کنم مخصوصا الان که مادر شده!
پروانه از داخل کیفش یک بطری آب درآورد و کمی آب خورد و گفت من خسته شدم از بیتوجهی تو. از اینکه من را نمیبینی خسته شدم. من از سکوت تو خسته شدم وگرنه منم این زندگی را دوست دارم، تو را دوست دارم، بچهای را که قرار است به دنیا بیاید دوست دارم، اما اینطور زندگیکردن را دوست ندارم میفهمی؟ بیتوجهی تو به من حکم قتل من را دارد. آقای قاضی انگار بعد از آن شب گرد مرگ را بر زندگی ما پاشیدند. من دیگر نمیدانم چه کار کنم، اگر راهی به ذهن شما میرسد بگویید ما انجام بدهیم، من با کمال میل میپذیرم.
قاضی که فرد باتجربهای بود گفت بهتر است به هم فرصت بدهید، حیف این زندگی است. شما الان مسئولیت یک انسان دیگر را هم دارید. من این را تأکید میکنم که به این زودی حکم طلاق نمیدهم. شما قرار است که پدر و مادر شوید بهتر است به فکر آینده آن بچه هم باشید. او چه گناهی کرده که باید قربانی خواسته و بیتوجهی شما شود. بهتر است چند ماهی به کلاسهای مشاوره بروید. من مطمئنم مشکل شما قابل حل است، پس از کلاسهای مشاوره دوباره بیایید آن وقت حکم نهایی را اعلام میکنم، الان هم با هم اینقدر سرد رفتار نکنید بهتر است از این هوا لذت ببرید و کمی قدم بزنید.
منبع: فرارو
کلیدواژه: طلاق مشکلات ازدواج پنج ماه قاضی رو آقای قاضی میلاد گفت دوست دارم زندگی ما بی توجهی گفت آقای برای من همه چیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۷۱۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ردپای خانم بازیگر در پرونده تتلو
به گزارش خبرنگار جامجم،دومین جلسه رسیدگی به اتهامات امیرحسین مقصودلو،معروف به تتلو دیروزبه ریاست قاضی حجتالاسلام افشاری درشعبه۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شد.براساس اعلام قوه قضائیه، دراین جلسه علاوه بر وکیل متهم، خانوادهاش نیز مانند جلسه نخست حضور داشتند.ابتدای جلسه نماینده دادستان تهران که برای دفاع از کیفرخواست در دادگاه حاضر شده بود، به تفهیم اتهامات تتلو پرداخت. بر اساس کیفرخواست، تشویق نسل جوان به فساد و فحشا و فراهم کردن شرایط آن، فعالیت تبلیغی علیه نظام، دایر کردن سایت شرطبندی برای قمار و تشویق دیگران به آن، انتشار محتویات مستهجن در قالب تولید کلیپ و آهنگ، تحریک و دعوت مخاطبان به ارتکاب جرائم منافی عفت، مصرف مواد مخدر، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور با توصیه به هواداران و فعالیت آموزشی و تبلیغی مغایر شرعاسلام، هشت اتهام امیرحسین مقصودلو در این پرونده است که رئیس دادگاه با اشاره به آنها از تتلو خواست از خود دفاعکند.
وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت، قاضی خطاب به او گفت: قبول دارید رفتارهایی داشتید که خلاف ادب و شأن انسانی بوده است؟
متهم گفت: بله در خیلی از موارد اینطور بوده است.
متهم درپاسخ به اتهامش درباره تبلیغ قمار و شرطبندی مدعی شد: صاحب سایت شرطبندی نبودم. صاحبان سایت شرطبندی مشخص هستند. من فقط تبلیغش میکردم. در آن زمان برای بنده اعلان پلیس اینترپل صادر شده بود و دستگیرم کردند. پس از دستگیری در ترکیه با کمک گردانندگان اصلی سایت شرطبندی و قمار آزاد شدم و برایم ویلایی خریداری کردند.
متهم درباره اقداماتش درفضای مجازی در اغتشاشات سال۱۴۰۱ گفت: درآن بازه یکی ازبازیگران زن کشور که اکنون ساکن ترکیه است؛ مرا تحریک کرد تا آهنگی درست کنم. البته بعدها متوجه اشتباهم شدم و این آهنگ را پاک کردم.
در بخش دیگری از جلسه دادگاه به اقدامات متهم در تولید و انتشار کلیپهای مستهجن و غیر اخلاقی پرداخته شد.متهم مقصودلو در پایان این جلسه دادگاه گفت: بابت همه اشتباهاتم عذرخواهیمیکنم.پس از پایان دفاعیات متهم قاضی افشاری گفت: در جلسه بعدی متهم اگر مطالب دیگری داشت، بیان کند و همچنین نماینده دادستان نیز موارد خود را شرحدهد.
براساس محتویات پرونده، تتلو چندبار درسالهای۸۶، ۹۲ و۹۵درداخل کشور دستگیرشده بود.متهم سال۹۷ کشوررا به مقصد گرجستان ترک و سال ۹۸ به کشور ترکیه مهاجرت کرد. وی درآذرماه پارسال توسط پلیس ترکیه به مرز ایران منتقل و با هماهنگی صورت گرفته و حکم قضایی دستگیر شد.